بازی یعنی تجارت – بازی یعنی زندگی
زمین بازی یعنی جامعهیی که در آن زندگی میکنید – زمین بازی یعنی تفکر افراد جامعه
یک بازی وجود دارد با یک زمین بازی ولی با بازیکنان و قاعدههای بازی بسیار
عدهای این بازی را با قوانین جنگل بازی میکنند و انسان را حیوانی پیشرفته فرض میکنند و به هر روشی برای پیروزی و کسب قدرت دست میزنند. اخلاق را در این بازی جای نمیدهند یا اخلاق حیوانات را ترویج میدهند. هدف را ثروت بیشتر و قدرت بیشتر به هر روشی میدانند.
برای این بازی به زمینبازی خاصی با بازیکنان خاصی نیاز دارند. زمین بازی آنها جنگل است اما جنگلی متمدن که در آن حیوانها با یکدیگر متحد میشوند، نقشه میکشند و خلاف آن چیزی که هستند را نشان میدهند یعنی گرگاند ولی خود را میش نشان میدهند
این عده تنها هدف بازی را پیروزی فردی معرفی میکنند و برای رسیدن به آن هر روشی را مجاز میدانند منوط بر اغفال ذهن و تفکر جامعه. افراد جامعه را تنها و بدون کمک و یاور نشان میدهند تا بتوانند آنها را به پایمالی حقوق افراد دیگر مجاب کنند، کمک افراد جامعه به هم را به هر شکلی که بتوانند مختل میکنند گاه با بازی با دلایل، گاه با اعمال قانون و گاه با ارعاب و زور.
تجارت بزرگترین سلاح آنان برای ساختن قواعد بازی است.
تاجر خوب کسی است که بیرحم، بیراستی و مردانگی، بدون صداقت، بدون تردید، بدون تلف کردن وقت و انرژی برای توجه به هر ماهیت دیگری جز اهداف تجاری خود باشد. از نظر آنها تجارت همین است، اگر نخوری خورده میشوی.
برای سود بیشتر باید مردم را به خرید بیشتر وادار کرد، باید تغییرات کوچک داد و آن را برای مردم بزرگ جلوه داد باید همیشه دیگران را از رسیدن به خود بازداشت، باید همیشه مردم را گرسنه نگه داشت چه گرسنهی دانش و چه گرسنهی شکم.
در بازی آنها جامعه اهمیتی ندارد، انسانها اهمیتی ندارند، اخلاق اهمیتی ندارد، تنها چیزی که مهم است فرد است.
با همین تفکر خرید و فروش خود را شکل دادهاند خرید و فروشی که تا پولی ندهی چیزی نخواهی داشت حتی اگر آن چیز زندگی تو باشد. پول نداری غذا نخور، پول نداری درس نخون، پول نداری فرهنگ نداشتهباش، پول نداری بمیر. آره واقعاً بمیر یعنی اول پولش رو بده حتی اگر نداشته باشی، اگر نداری پس باید بمیری چون تجارت من رو خراب میکنی، چون هدف من رو از بین میبری.
پس اگر شما اینچنین تفکری رو در بازی خود ندارید باید کل بازی را عوض کنید، زمین بازی رو عوض کنید، قوانین بازی رو عوض کنید و اگر مجبور شدید بازیکنان بازی رو هم عوض کنید.
عدهای وجود دارند که یک انسان را یک اجتماع میبینند و موفقیت آن را موفقیت همهی انسانها، آنها هدفی جز موفقیت همهی جامعه ندارند چون خود نیز عضوی از همین جامعه هستند. به هر روشی بازی نمیکنند و اخلاق را جزء جدایی ناپذیر بازی خود میدانند. زمین بازی آنها درون اجتماع انسانها و نیروی جلو برندهی آنها جامعه است. آنها خود را آنگونه که هستند نشان میدهند تا دیگران در بهتر شدن به آنها کمک کنند. جامعهی خود را در پیشرفت خود سهیم میکنند و در پیشرفت دیگران سهیم میشوند. احتیاجی به اغفال ذهن و تفکر جامعه ندارند و افراد را به با هم بودن تشویق میکنند. مولفین و افراد خلاق را به کمک به جامعه و جامعه را به حمایت از آنها تشویق میکنند. هیچگونه اجباری به افراد وارد نمیکنند حتی اگر آنها بر خلاف آنها باشند. راه خود را میروند و دیگران را تشویق به همراهی میکنند چون با هم بودن جامعه را پیروزی میدانند.
با همین تفکر خرید و فروش میکنند خرید و فروشی که نه چیزی را مستقیم میفروشند و نه بهایی را در مقابل آن طلب میکنند. اگر چیزی دارند در اختیار جامعه قرار میدهند، اگر کسی نداشت بدون پرداخت بهایی از آن استفاده میکند و اگر داشت هر چقدر برایش ارزش داشت در بهبود آن مشارکت میکند.
برای رسیدن به هدف خود اگر در جایگاه بالایی قرار دارند سعی در رساندن دیگران به خود میکنند، با در اختیار گذاشتن جدیدترین دستاوردهای خود شرایط را برای پیشرفت جامعهی خود فراهم میکنند.
تاجر خوب کسی است که برای جامعهی خود مفیدتر باشد، سخاوتمند و متفکر باشد و برای پیشرفت جامعهی خود از وقت و انرژی خود بگذرد.
منبع :fsug