این روزا برعکس قدیم ابراز برای هر کاری زیاده! حتی مسیر های انجام یک کار هم زیاده!
قبلا ها این همه راه حل برای یک کار وجود نداشت ، مثلا وقتی غذا میخواستیم بخوریم لیست غذاهایی که میتونستیم درست کنیم و مواد غذایی که داشتیم محدود و مشخص بود.برای لباس پوشیدن نوع پارچه و رنگ ها و مدل ها محدود بود. برای چاپ یک کتاب ابزار و راه ها محدود و مشخص بود. برای خرید ماشین ، کامپیوتر و … همه چیز محدود و مشخص بود. گاهی اصلا بیش از یک انتخاب نداشتیم پس مغز ما درگیر انتخاب نمیشد و یا وقت ما برای پیدا کردن مسیر سپری نمیشد.
الان تو دوره ای زندگی میکنیم که راه ها و انتخاب ها زیاده، مثلا شما یک چسب نواری را به چندین روش میتونید ببرید! با کارد، با دندون، با قیچی ، با تیغ و یا میتونید یکی از این جا چسبی ها که خودش ابزار بریدن را داره بخرید و روی میزتون بزارید!تازه چسب ها خودشون هم تنوع بالایی دارن ، شیشه ای کاغذی و با عرض های جورواجور.تو این دوره خیلی مهمه که ببینی چی میخوای و بعد خوب بگردی ببینی چی هست! دیگه کلمه ای به نام وجود ندارد ، وجود ندارد! برای همه ی مشکلات یا یک راه حل وجود داره یا با قاطی کردن چند تا ابزار یه راه حل به وجود میاد و یا یه سری ادم هست که بشون مشکل را میگی و راه حل تحویل میدن.
تو این دوره یه اپلیکیشن جدید توی مغز ادم ها باید نصب بشه به نام مدریت راه حل ها!
*پ.ن : فقط وقت داشتم یه چیزی بنویسم و در باره غلط املایی ها معذرت میخوام! وقتش نیست پیداشون کنم