منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

افتضاحی به نام گنوم ۳

Gnome دسکتاپ مورد علاقه ی من بود. ساده، سریع، شیک.هر کاری میکردم نمیتونستم با KDE ارتباط برقرار کنم. با گنوم زندگی میکردم، تا اینکه گنوم ۳ از راه رسید. بعد از مدتها تصمیم گرفتم گنوم ۳ رو امتحان کنم. با نصب توزیع های مختلف، با افتضاحی به نام گنوم ۳ روبرو شدم...
متاسفانه گنوم ۳ تمام پلهایی رو که در گنوم ۲ ساخته شده بود از بین برد. با وجود اینکه مدت زیادی نیست با گنوم ۳ کار میکنم، چند تا از بدیهای غیر قابل بخشش رو اینجا مینویسم:

۱- شما حق ندارید کامپیوتر خودتون رو خاموش کنید! فقط میتونید اون رو suspend کنید. هیچ گزینه ای برای خاموش کردن کامپیوتر وجود نداره.
۲- شما حق ندارید پنجره های خودتون رو minimize کنید! هیچ دکمه ای برای مینیمایز و ماکسیمایز کردن پنجره ها وجود نداره. فقط میتونید اونها رو ببندید. البته میشه یه کاری کرد و اینها رو برگردوند. اما چیزی که به طور پیشفرض در گنوم ۳ هست همینه.
۴- شما حق ندارید پنل رو تغییر بدید. حتی نمیتونید روی پنل کلیک راست کنید!! یعنی خدا حافظ همه ی اپلت های کاربردی ای که وجود داشتید...
۵- compiz که به دسکتاپ لینوکس روح مدرن شدن رو بخشیده بود، در گنوم ۳ هیچ جایی نداره. خود گنوم یه سری افکت های معمولی رو داره که اون ها هم قابل تنظیم نیستند. با نبودن compiz در گنوم ۳، میشه گفت کار کردن با اون هیچ جذابیت و لذتی نخواهد داشت.

گنوم ۳ یه جور حس این رو به من میده که دارم با یه تبلت کار میکنم که تازه اونم پر از نقصه. انگار نه انگار که من پشت کامپیوترم. وقتی حتی نتونم پنجره ها رو مینیمایز کنم، یا پنل رو به خواست خودم تغییر بدم، چه چیزهایی از این بدتر؟! وقتی من محیط گرافیکی رو برای کار با لینوکس انتخاب میکنم، دیگه زیاد کاری ندارم که از چه توزیعی یا چه کرنلی استفاده میکنم. فقط میخوام کامپیوترم اون طوری که دلم میخواد برام کار کنه. ولی وقتی توی گنوم ۳ با این همه محدودیت روبرو میشم، تاسف میخورم واقعا. این چه افتضاحیه که ساختن؟! اگه توسعه دهندگان گنوم بخوان به این تفکر متحجر خودشون ادامه بدن، فکر میکنم باید بگم خدا حافظ گنوم... اینکه به کاربران اجازه ندیم یه سری کارها رو انجام بدن، این یعنی صلب آزادی. در دنیای نرم افزار آزاد!

اگر میخوام بروز باشم، مجبورم با KDE کار کنم. فعلا دارم تلاش میکنم باهاش کنار بیام. خیلی برام نچسبه. تقریبا داره حالم بهم میخوره... :(
از پروژه هایی مثل cinnamon و mate با خبرم، اونها رو هم امتحان کردم، اما باید بگم تا الان که نتونستن به اندازه ی کافی functional بشن.