امسال هم مثل پارسال فروش بن دانشجویی از طریق سیستمی که با Scala و MongoDB پیاده کرده بودم انجام شد. البته کلی کار جدید و قسمتهای دیگه مثل بنهای اساتید و مهد کودک و … هم بهش اضافه شد و یکی از دوستام هم کمکم کرد و بالاخره طلسم تک نفری بودن پروژه شکسته شد. از همه اینها مهمتر نحوه پرداخت بود که برای اولین بار به جای درگاه پرداخت آنلاین یا همون IPG از طریق نرمافزار آپ انجام شد.
توی شبکههای اجتماعی و جاهای دیگه دیدم که خیلی از مردم ناراحت بودن و با اطمینان کامل از رد و بدل شدن پول کلان بین آسان پرداخت با مسئولان برگذاری نمایشگاه و همچنین قراردادهای بزرگ با تولید کنندههای گوشی تلفن همراه مثل سامسونگ خبر میدادن! نمیدونم شاید پشت پرده خبری بوده که واقعا ما بی خبریم (هر چند احتمالش از احتمال ارسال آدم به مریخ توسط ایران تا ۲۴ ساعت آینده کمتره) ولی این اتفاقا منو یاد اون برنامهاستعداد یابی که از یکی از شبکههای فاسد و خانمان بر انداز فارسی زبان بیگانه بخش شد (و میدونم که همتون قشنگ نشستید دیدینش یا حداقل قسمتهای مهمش رو خبر دارید) و باعث شد مردم برای گرفتن حقشون! از هر راه ممکن برای اعتراض استفاده کنن تا شاید اتفاقات پشت پرده رو بشه و فلان و بهمان کرد…
خلاصه، از اونجایی که ما توی بطن ماجرای بن کتاب بودیم و از تمام این دوستان که در شبکههای اجتماعی با تمام قوا سخنرانی میکردن به ماجرا نزدیکتر بودیم، میخوام اتفاقاتی که افتاده رو از زبون خودم توضیح بدم تا شاید یک درصد بسیار نا چیز به شفافیت اتفاقات اجتماعمون کمک کرده باشم.
طبیعی هست که مثل هر سال در دقیقه نود میان و از ما کارهای غیر ممکن میخوان. من هم که دارم سال به سال به بی نظمی و بی خیالی بیشتر عادت میکنم و ریسک پذیریم رفته بالا، امسال هم این کار رو توی دقیقه نود قبول کردم. ولی ایندفعه از دفعه قبل زمان خیلی کمتری داشتیم و تازه بدتر هم شد چون دو روز مونده به شروع فروش بن نمیدونم چه اتفاقی افتاد که ساعت ۱۱ شب گفتن صبح ساعت ۸ جلسهست با آسان پرداخت برای اضافه کردن بن مجازی و این چیزها. که البته به شدت منو ناراحت کرد و حسابی قاطی کردم ولی بالاخره از روی اجبار توی جلسه حاضر شدم تا همه چیز رو ببرم رو هوا و برم ادامه کار رو سریعتر انجام بدم تا کار برای پس فردای اون روز آماده باشه. خیلی دوست داشتم که اگر شرایط مهیا شد توی جلسه به باعث و بانی این کار فحشهای اساسی بدم و خلاصه یه دعوای اساسی بکنیم و بیاییم بیرون.
توی جلسه مطرح شد که علاوه بر اضافه شدن امکان خرید بن مجازی، پرداخت سهم دانشجو هم به جای IPG از طریق نرمافزار موبایل آپ باشه! یعنی ما بعد از رسوندن کاربر به مرحله خرید یه راهنما نشونش میدم و بهش میگیم آپ رو نصب کن و فلان کار رو بکن. بعد آپ از ما استعلام میگره که آیا این کاربر ثبت نام کرده یا نه و بعد اجازه پرداخت بهش میده. وقتی تراکنش کامل شد دوباره به ما خبر میده که خرید انجام شد. البته این وسط یه سری جزئیات برای امنیت و اطمینان و اینها هم هست.
اولش واقعا دلم میخواست میز رو بلند کنم و پرت کنم سمت بچههای بانک شهر و آسان پرداخت و اینها. طبیعی هست که همه مخالف بودیم. بعضی به دلیل اینکه وقت واسه پیادهسازیش نبود (از جمله خودم) بعضی به دلیل ترس از سر و صدایی که توسط رسانهها و شبکههای اجتماعی راه میفتاد،بعضی بخاطر ترس از تکنولوژی، بعضی میگفن اگر کسی تلفن همراه نداشت چی؟ و بعضی هم که اتفاقا رسما مقام خیلی بالایی داشتند کلا تو جلسه خواب بودن و یه دفعه میپریدن و یه نظر کاملا بی ربط میدادن طوری که بعضی از حضار با کمال میل دوست داشتند از پنجره بپرن پایین.
از نظر فنی هم نمیشد هر دو روش پرداخت IPG و آسان پرداخت رو با هم داشته باشیم. خلاصه نماینده آسان پرداخت هم گفت هر طور که خودتون مایلید در نهایت اگر نمیخوایید که هیچی دیگه. بعد یه لحظه من یاد اتفاقات پارسال اتفادم!
پارسال بعضی از افراد که اطلاعات کامل دانشجویان یک دانشگاه رو به دست اورده بودن مثلا به جای ۵۰۰ نفر ثبت نام میگردن که هزینهش یه چیزی حدود ۲۰ میلیون میشد. بعد دولت ۲۰ میلیون بن بهشون میداد که میشد ۴۰ میلیون، بعد اینها با یه ناشر میریختن رو هم و سند سازی میکردن که مثلا ۴۰ میلیون کتاب خریداری شده، اینطوری ۲۰ میلیون از بن کتاب دانشجویان توسط دزدان همیشه در صحنه خورده میشد. (البته این یکی از سناریوهای دزدی بود بعدا فهمیدم که سناریوهای دیگهای هم هست که اصلا سیستمی نیست و فقط با مشارکت افراد دست اندر کار انجام میشه!)
من تو جلسه گفتم این تنها راه مطمئنی هست که جلوی اینطور دزدیها رو میگیره. یعنی اگر کسی بخواد ۵۰۰ تا ثبت نام بکنه باید آپ رو برای ۵۰۰ تا سیم کارت نصب کنه و البته اون سیم کارت به درستی اعتبارسنجی و قابل ردیابی میشه چون خرید سیم کارت بدون نام یه کم سخت شده (حداقل برای ما که سخته نمیدونم برای دزدها هم به اندازه ما سخت میگیرن یا نه؟). از طرفی تنها دستگاه هوشمندی که از هر دستگاه دیگهای به انسان نزدیکتره موبایل هوشمند هست و این میتونست یه راه برای بیشتر سیستماتیک کردن احراز هویت باشه.
مشکل کار اینجاست که یه عده ممکنه تلفن هوشمند نداشته باشن. هرچند دانشجویی که تلفن هوشمند نداشته باشه رو تاحالا از نزدیک ندیدم (حتی از دور) ولی بالاخره چنین افرادی هستند. برای این هم قرار شد آخر کار یه مکانیزمی بذاریم که مثلا به صورت حضوری خرید کنن.
نکته مهم دیگه اینکه ما از هر روشی بریم بالاخره یه درصد کمی نمیتونن از همه امکانات بهرهمند بشن پس چه بهتر که از روشی بریم که جلوی دزدیها رو بیشتر میگیره. نهایتا اگر خرید انجام نشه پول دولت باقی میمونه و برای همون مستضعفها که گوشی هوشمند ندارن خرج میشه (البته اگر دزدهای همیشه در صحنه، در سازمانها و ارگانهای مختلف اجازه این کار رو بدن).
توی جلسه تیم مسئول بن دانش آموزی هم حضور داشت که به هیچ عنوان زیر بار این قضیه نرفت. ولی ما برای بقیه بنها از آپ استفاده کردیم.
البته به طور کلی این کار کمیها و کاستیهایی داشت که اکثرا هیچ ربطی به استفاده از آپ نداشت؛ مثلا اینکه بانک شهر انقدر برنامهنویس نداشت (یا انقدر برنامهنویس قوی و پر سرعت نداشت) که بتونه برای استعلام بن از وب سرویسی که ما بهشون داده بودیم استفاده کنن و مجبور شدیم اطلاعات رو به صورت فایل و شبانه براشون بفرستیم!!! خداییش این وسط دیگه ما گناهی نداریم که یه عده خیلی فراتر از توانشون ادعا میکنن و بعد زیرش له میشن. اما در کل نرمافزار ما خیلی بهتر از پارسال اجرا شد و میشه گفت هیچ مشکل فنی نداشتیم. سعی میکنم موارد فنی رو توی یه پست جداگانه بنویسم اما اجالتا به طور فاحشی منابع سرور هم اضافه اوردیم و همه چیز فوق العاده عالی پیش رفت. پر واضح است که Scala این وسط به شدت بهمون کمک کرد.
در نهایت از خودم راضی هستم و خوشحالم که تونستم هر چقدر کم یه تاثیری توی کم شدن رانت خواری داشته باشم و به جای اینکه فقط نق و غر و حرف بزنم یه کار واقعی کرده باشم.
و برای حسن ختام برنامه یه ماجرای آموزنده از همین بانک شهر میگم؛
توی یه جلسه مربوط به بن امسال با بانک شهر یه مدیری از بانک نشسته بود که با همه هم خیلی بد صحبت میکرد حتی با مهندسهای خودشون. وقتی از من سوال شد برنامه کی آماده میشه، من در جواب گفتم باید ببینیم اصلا امسال چی از ما میخوایید، اگر کارها کم باشه که سریع آماده میشه اگر زیاد باشه هم که ممکنه طول بشه. این آقا که نسبتا مسن هم بود، گفت من خودم برنامهنویس بودم، اگر اینها رو میخوایی سر کار بذاری، من رو دیگه نمیتونی سر کار بذاری، اگر میخوایی الکی کشش بدی و اینها بگید ما خودمون کار رو انجام میدیم، کلا دو تا فرم ورود اطلاعات هست، هیچ کاری هم نداره… من هم با اشتیاق گفتم واقعا میتونید دو روزه این کار رو بکنید؟ عالیه اگر ما بیشتر از دو روز کارمون طول میکشید خواهشا شما این کار رو انجام بدید. من هیچ اصراری روی این کار ندارم (آبروی بعضی از حضار میرفت وگرنه میخواستم بگم ما برای گرفتن این پول که حقمون هست باید بریم از کارفرما گدایی کنیم و به هرچی میپرستی قسم که من دلم نمیخواد این پروژه رو قبول کنم و کلی کار باحال دیگه هست که هم پولش بهتره هم کارش).
کاری نداریم که مهندسهایی که توی جلسه بودن صورت جلسهای که همین مدیر عزیز دستور داده بود رو به خاطر بی احترامی که بهشون کرده بود امضاء نکردن! ولی همون شرکت پیمانکاری که این عزیز داشت به اعتبار اونها حرف میزد، نتونستن به یک وب سرویس REST فوق العاده ساده ما متصل بشن و یه سری اطلاعات رو توی پنل بانکشون نمایش بدن تا همه چیز آنلاین و در لحظه باشه تا دانشجویان بیچاره کمتر اذیت بشن. حالا تصور کنید کل سیستم توزیع بن رو اونها مینوشتن.
کاش کمتر حرف پوچ میزدیم و بیشتر عمل میکردیم.