منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

مشارکت در پروژه های متن باز / چیت کدی برای دانشجویان

آره! چیت کد! این اصطلاح رو دیروز که برای چند دوست دانشجو سخنرانی میکردم و از خوبیهای مشارکت در پروژه های آزاد/متن باز میگفتم به ذهنم رسید.

مطلبی که میخوام بنویسم رو توی یکی دو تا سمینار اخیری که داشتم کمابیش تعریف کردم، دیروز حس کردم شاید بد نباشه بنویسمش که قابل رفرنس باشه برا خودم D: همینطور دوست عزیزم ناصر غانم زاده هم عموما توی سمینارهای مرتبطش و پستهایی توی وبلاگش به شیوه ی خودش به این موضوع اشاره کرده و دلایل مستدلتری حتی آورده! (بد نیست یه گشتی تو وبلاگش بزنین اگه نخوندین)

نکته: مطلب پیش رو با هدف دانشجویان رشته های IT نوشته شده و اگه شما فارغ التحصیل شدین احتمالا بدردتون نخواهد خورد برین یه مطلب بدردبخورتر پیدا کنین برا خوندن.

ماجرا از روزی شروع میشه که شمای دانشجو درس و دانشگاهت تموم میشه، سربازی هم رفته یا نرفته تموم میشه و میخوای بری سر کار! اگه در طول مدت تحصیل یک دانشجوی خوب بوده باشی و صرفا درس خونده الان با یه معدل بالا کلی خودتو آدم حساب میکنی و معدل رو میگیری جلوت و میری دنبال کار و خوب کلی هم درس پاس کردی که فکر میکنی الان یه برنامه نویس خفن هستی چون مثلا پروژه درس طراحی الگوریتمت پروژه اول کلاس شد و استاد هم کلی ازت تعریف کرد! اما خبری از کار نیست مگر بیگاری و حمالی! چندسال اول عمر کاریت بسته به عرضه ات که چقدر بتونی خودت رو بالا بکشی باید همینطور به بیگاری بگذرونی.

خوب! حالا سوال اینه که چیکار کنم؟ من دانشجو که خیلی هم درس میخونم و پروژه های استاد رو هم کپی نکردم و خودم تولید کردم! دیگه چیکار میتونم بکنم؟ یه راهی که بعضی پیشنهاد میکنن جذب بازار کار شدن از همون سالهای دوم و سوم دانشگاه هست، بعضی از دوستای منم رفتن و همون زمان بعنوان یه دانشجو درآمد خوبی داشتن! من این راه رو نرفتم، اطلاعات دقیقی ندارم، اما من راه بهتری دارم براتون!

اون راه هم مشارکت در پروژه های آزاد/متن باز بزرگ و جهانی هست! دقت کنین مشارکت! نه تولید یه نرم افزار آزاد هرچقدر هم که خفن به تنهایی!

و این مشارکت چند فایده برای شما خواهد داشت:

  1. وقتی از دانشگاه رفتی بیرون به چشم یه آدم صفر کیلومتر تازه از دانشگاه بیرون اومده بهت نگاه نمیکنن! بسته به میزان تولید و نتیجه ای که از پروژه های آزادی که مشارکت کردی داشته باشی با سابقه تر بهت نگاه میشه! و خوب کار بهتری گیر میاری!
  2. تجربه برنامه نویسی در یک محیط بزرگ با همکاری با برنامه نویسان بزرگ و بعضا کار درست دنیا! واقعا دید و اطلاعات و قدرت برنامه نویسی ای بهت میده که با 10 سال کار توی یه شرکت بسته ایرانی عمرا گیرت بیاد!
  3. راحتتر کار گیر میاری! یعنی وقتی رزومه ات که مشارکت توی چندتا پروژه متن باز توش نوشته شده رو یه مدیر ببینه حتی ممکنه بدون هیچ مصاحبه فنی ای بهت بگه بیا سر کار!

این چیزا که تعریف کردم رو به چشم دیدم! از فرصتی که توی دانشگاه دارین استفاده کنین!

دانشگاه یعنی سه ماه بیکاری و ولگردی و یکماه درس خوندن آخر ترم! از اون سه ماه استفاده کنین!

اما اونور ماجرا، جالبه که در زمینه IT هم الان توی ایران قحط الرجاله! یعنی نداریم! از برنامه نویس تا مدیر سیستم و … شرکتا دنبال نیرو هستن و نیست! کمه! البته همه ماجرا مربوط به خروجیهای دانشگاه نیست، به بخشش هم مربوط به راحت بودن رفتن از این مملکت و علاقه مند بود افراد به این امر هست! و به هر حال هرکس که میتونه میره! اینم یه دلیل دیگه ی ماجراست.

حالا اگه حسش بود در ادامه این پست یه مطلب هم درباره چگونگی مشارکت و داخل شدن به امر توسعه برنامه های آزاد مینویسم.

فعلا.

 

پانویس: من خودم اگر روزی در سمتی قرار بگیرم که بخوام با کسی مصاحبه کنم و جذب کنم برای کار، اگه مشارکت در پروژه های آزاد نداشته باشه احتمالا حتی باهاش مصاحبه هم نکنم! و دلیل قاطع و فنی ای برای این دارم! که فعلا حسش نیست بیشتر توضیح بدم/.


دسته‌بندی شده در: برنامه نویسی, تراوشات ذهن من



برچسب ها : ,