همونطور که تو اخبارهای هنری هفتههای اخیر دیدید، شهرام ناظری ۸ و ۹ مهر در گرگان کنسرت داره! ایشون به گفته خودشون (همین امشب ۸ مهر، روی سن) حدود بیشتر از ۳۰سال پیش هم در گرگان اجرایی داشتن. اما اینبار بخاطر ادای دین نسبت به مردم هنرمند و هنردوست (اکثراً تو زمینه موسیقی سنتی) و البته پیگیریهای استاد محمدرضا لطفی و پژمان طاهری کنسرتی متفاوت رو تحت «گروه ایرانی» و با کمک تعدادی از نوازندگان گرگانی و البته با آهنگسازی و سرپرستی همشهری خودمون یعنی همون پژمان طاهری بروی سن بردن! حالا شرح دقیق کنسرت رو به نقل از وبسایت رسمی استاد بخونید:
کنسرت شهرام ناظری به همراهی گروه موسيقی ايرانی به سرپرستی پژمان طاهری ۸ و۹ مهرماه در گرگان برگزار میشود. در این کنسرت که از ساعت ۲۰ روزهای اعلام شده در محل نمایشگاه بين المللی گرگان برگزار میشود شهرام ناظری قطعههايی از ساخته های پژمان طاهری را به علاوه دو قطعه از ساخته های خودش را اجرا مي کند.
در بخش نخست اين برنامه که در آواز دشتی، بيات اصفهان و دستگاه نوا خواهد بود قطعههای گريه کن يا روايتی ديگر، قفل زندان، کنسرتو برای سنتور و ارکستر و دو قطعه بی کلام اجرا مي شود. بخش دوم کنسرت گروه ايرانی به اجرای قطعههای ضربی مقدمهای، ای عاشقان، اميرکبير، ريشه در خاک و چهار مضراب در دستگاه شور و آواز دشتی اختصاص دارد.
شعرهای قطعههای آوازی و تصنيفهای اين برنامه از مولانا، فريدون مشيری، هوشنگ ابتهاج، و عارف قزوينی و محمدرضا شفيعی کدکنی خواهد بود.
در اين کنسرت که به آهنگسازی و نوازندگی سنتور پژمان طاهری میباشد؛ شهرام غلامی نوازنده عود، شروین مهاجر، کمانچه، مهرداد کریم خاوری، دف، کوزه، بندیرو ضرب زورخانه، آرش ذاکری، سنتور آلتو، محمدرضا ابراهیمی،نی، پوریا محمد نژاد، تار، آذین ذاکری،تارباس، سینا سعیدی، تمبک و ضرب زورخانه حضور خواهند داشت.
خوب من زیاد اهل موسیقی سنتی و این حرفا نیستم! ولی به هر خوانندهای که خیلی راحت و از اعماق وجودش بخونه شدید علاقه دارم! فکر کن این موضوع از اعماق فریاد زدن و خوندن انقدر برام جالب و مهم هست که حتی به جواد یساری (!!!) هم علاقه دارم! اما اینو اصلاً رو حساب هم رده دونستن این دو از نظر من ندونیدها!
خلاصه! تو زمینه موسیقی سنتی ایران هم استاد ناظری تنها خوانندهایه که شدید با خوندنش حال میکنم! و به نظرم هیچکی به پاش نمیرسه! حتی استاد شجریان! اینو خیلی وقت پیشها هم تو یک دنت گفته بودم (نگید پسره رفته کنسرت تحت تاثیر اتمسفر قرار گرفته!)
آره خوب، خوشبختانه گرگان شهریه که ظرفیت کنسرتهای مختلف رو داره و تو یکی دو سال اخیر کنسرتهای زیادی اینجا برگزار شده! از احسان خواجهامیری و رضا صادقی و فرزاد فرزین بگیر تا استاد محمدرضا لطفی (همشهری بد اخلاق خودمون) و استاد انتظامی و این آخری که استاد ناظری کنسرت داشتن! خوشبختانه یا متاسفانه به دلیل آشنائیتی که با خیلیها داریم و همینطور رفقای باحالی که دور هم هستیم!!! تو ۹۰٪ این اجراها، وظیفه انتضامات گردن ماست!!! ولی تو همین اجرا که من شدید براش ذوقمرگ میشم اینطور نشد و مجبور شدم هزینه مربوطه رو پرداخت کنم و برم و قصه اصلی اینجا شروع میشه که! که چی؟ آقا خیته! بی خیال! باشه! میگم!
آقا ما یکساعت زودتر تو محل حاظر شدیم، هنوز درها باز نشده بود و من شدید به خودم میپیچیدم! (گلاب به روتون، دلیل گوارشی داشت) این شد که به محض باز شدن درها، گوله رفتیم تو پارکینگ سالن! منم هنوز ماشین پارک نشده پیاده شدم و دویدم سمت زورخونه! (همون wc خودمون) آقا به محض ورودم به اونجا با شدت رفتم که برم تو بقل یک آدم میانسال و خوش تیپ که قد و قامتش هم از من خیلی کوتاهتر بود و کلی سبیل داشت که خودم رو جمع کردم و همینجوری تو شک و شبه بودم که این کیه! خودشه! که دیدم یه لبخند باحال تحویلم داد و مسیرش رو ادامه داد! سریع اومدم چیزی گفته باشم که لال از دنیا نرم، برگشتم گفتم استاد خسته نباشی! بعد هم خودم خندم گرفت! آخه به کسی که از wc بیاد بیرون میگن خسته نباشی؟؟!!! اون بنده خدا هم که دیگه یک متری از من رد شده بود دستاش رو بلند کرد و با اون صدای پخته و مشتی گفت: قــــــــربانت!!!
خدائیش خیلی حال کردم از این برخوردش! کمتر پیش میاد افراد معروف اینطور راحت باشن! نمونه بد رو براتون نمیگم که غیبت نشه! ولی گور بابای غیبت، من دهنم لقه! تو همون لیست بالا جز رضا صادقی و فرزاد فرزین و استاد انتظامی بقیه اصلاً باحال نبودن!!! همینطور خیلی از بازیگرای سینما! یا حتی همین SysAdmin های خودمون! مثلاً من دیدم که جناب سعیدی چقدر خوب و مشتاقانه کسایی رو که حتی نمیشناسه کلی کمک و راهنمایی میکنه! یا حتی همین جناب مقدم! استاد فرید احمدیان!
پن: واقعاً حسرت خوردم که چرا همونجا تو wc یه عکس باهاش نگرفتم! میتونست خیلی خاطرهانگیزناک باشه!
![]()
پن: متاسفانه از امشب هیچ تصویری (فیلم یا عکس) ندارم! گفتیم با شخصیت باشیم و قانونمدار!!! ولی اول تا آخرش رو ضبط کردم! شاید حال داشتم تیکههایی که بیرون گیر نمیارید رو آپلود کردم!
![]()
پن: کلاً میخوام از این به بعد مستندتر وبلاگ بنویسم! شاید اینطوری فرجی حاصل شه و این وبلاگ از بی رونغی در بیاد! نگارش داغون و پرت و پلای بنده رو به بزرگی خودتون ببخشید!
بروزرسانی: شب دوم اجرا (۹مهر ۱۳۸۹) با بچهها هماهنگ کردیم (پارتی بازی) و قبل از اجرا رفتیم محل اقامت استاد، بعد یه عکس گرفتیم که از شانس ما خیلی بد شد (من دارم میگم فلاش رو باز کن) ولی لطفش به این بود که یه قدم کوچولو هم تو تاریکی جنگل با استاد زدیم! حدود ۲۰۰متر!!! فکرشو بکن! یه توضیح هم هست که من شب قبل به این دلیل که استاد سرش رو انداخته بود پائین که کسی نبینش فکر کردم که خیلی قدشون از من کوتاهتره! ولی تقریباً هم قد هستیم!