اینم یه تجربه پراکنده دیگه!
من مدتهاست که به این نتیجه رسیدم که نظم بسیار چیز مهمیه. و اگه کارهای آدم بصورت منظم انجام بشه منبع کلی پیشرفت میشه. حتی اگه یه ذره اعتقادات مذهبی و بالاخص شیعی داشته باشید میبیند که حضرت علی (ع) در بستر مرگ به امام حسن (ع) وصیت میکنه که منظم باش. نه چیزهای دیگه!
این نظم اونقدر مهمه که به نظرم شالوده پیشرفت کشورهایی پیشرفته است. حالا این پست کوتاه قراره دریافت من از نظم در کشورهای دیگه رو بیان کنه. آمریکاییها به یه روش خیلی خوب و عالی تونستن نظم رو در خودشون نهادینه کنن. اونها یه اصطلاحی دارن به اسم by the book که به این معناست که در کتابی که مربوط به اون شغل هست دقیقا برای این موقعیت چی نوشته شده. اونها تونستن که توی این کتابها همه چیز رو به شکل ساده ای بیان کنن و کار آدمها رو پیروی از این کتابها تعریف کنن. به همین خاطر تبدیل شدن به یه مجموعه منظم (نه به تعریف ریاضی بلکه به تعریف کیفی). توی این کتابهاشون برای هر کاری یک چک لیست دارن که اگه قراره این کار انجام بشه باید این قدمها برداشته بشه. از باهوشترین و قویترین آدمهاشون هم برای این کار استفاده کردن. این کار از نظر من یه نوع مستندسازی نظمه. یعنی با این کار شما تونستی نظمی که یه آدم باهوش با توجه به استعداد و توانش تونسته بوجود بیاره به اکثر آدمها برسونی و اونها بتونن به کمک این راهنماها منظم و دقیق باشن.
سهتا نمونه از این راهنماها که در مملکت ما استفاده میشه یکیش تو حوزه هواپیمایی هست که خلبانها و تقریبا هر آدم مهمی توی صنعت هوایی ما بصورت دورهای آموزش میبینه و بهش کلی از این book ها داده میشه و اون هم مبتنی بر اونها عمل میکنه (لطفا این برداشت رو نکنید که من دارم از صنعت هوایی بصورت ویژه ای تعریف میکنم). یکی دیگشون حوزه نظامی گریه که اختصاصا منظورم ارتشه که به شما فقط یک سری مقررات و قوانین میدن و دستور العملها و این دستور العملها شما رو منظم و دقیق میکنه. نمونه سوم روانشناسها هستن که برای شناخت یک بیماری روانی از الگویی که توی یک مستند آمریکایی به نام DSM هست پیروی میکنن و به اونها این امکان رو میده که با دقت بیشتری بیماریهای روانی رو تشخیص بدن.
جای خالی این نوع چک لیستها و دستورالعملهای کاربردی در تمامی بخشهای زندگی ما دیده میشه. من خودم سعی دارم یکم این نظم رو در زندگیم ایجاد کنم اما هنوز راه زیادی دارم.
همین!