منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

از استالمن تا استیو جابز

   \"\"

همانطور که پیش‌بینی می‌شد بعد از مرگ استیو جابز هجوم رسانه‌های مختلف برای رساندن اخبار و خاطرات این مرد به جهانیان بسیار شدید بود به طوری که حتی اخبار انتشار آیفون تحت شعاع قرار گرفت. در این میان هیچکس خوشحال نبود همه به نحوی به خاطر مرگ یک انسان تاثیرگذار در زندگی بشر غمگین بودند اما رفتارهای عجیب یک عده از طرفداران محصولات اپل باعث شد که حجم بسیار زیادی از انتقادات مسکوت نسبت به جابز نیز در این روزها منتشر شود.

جنجال‌های خبری و انتقادات بدون شک از جانب کسانی می‌آمد که به نحوی استیو جابز را از زوایای دیگری نگاه می‌کردند، زوایایی که عموما برای همه مردم ملموس و آشکار نیست. طرفداران نرم‌افزارهای آزاد را می‌توان عمده‌ترین مخالفین عملکرد استیو جابز دانست. حال برای روشن‌تر کردن این مشکلات نکات زیر را جداگانه بررسی میکنیم:

۱) تفاوت جنبش فکری با طرفداری:

همه ما در زندگیمان بدون اینکه متوجه باشیم طرفدار خیلی جزئیات دنیای اطرافمان هستیم و این اتفاق عموما بدون هیچ انتخاب یا دقتی در انها افتاده است. مثلا خیلی از ما طرفدار پرسپولیس و یا استقلال هستیم. در بردها و باخت‌های آنها عصبانی میشویم، گریه میکنیم و در طرف مقابل از موفقیت‌های آنها ما هم خوشحال میشویم. از طرف دیگر تعداد کمی از ما در جنبش‌های اجتماعی حضور داریم به نحوی که بعد از اشنایی با یک ایدئولوژی خاص آن نوع نگاه به زندگی را برای بهتر شدن جهان اطرافمان مناسب و تاثیرگذار دانسته و در اکثر مواقع با انجام دادن فداکاری ‌های کوچک سعی کرده‌ایم کمکی به جامعه بکنیم.

من برای این دو موضوع جدا از هم ارزش جداگانه‌ای قائل نیستم چون کثرت عقیده انسانها برای خودم بسیار ارزشمند است اما حتی ذره‌ای آنها را با هم آمیخته و یا شبیه نمی دانم.

امروز یک طرف دنیا آدمهایی را می‌بینیم که به خاطر از دست دادن کسی که طرفدارش بوده‌اند و یا بهتر بگوییم طرفدار محصولاتش بوده‌اند بسیار غمگین و ناراحت هستند. من این افراد حق می‌دهم که ناراحت باشند همانطور که مثلا من روزی که عابدزاده سکته کرد بسیار اندوهگین شدم. این افراد عموما نگاه همراه با تقدیر و اعتماد و پرستش نسبت به کسی مثل استیو جابز دارند.

در طرف دیگر دنیا اما یک عده تنها راه نجات سیستم فعلی از تمام مشکلاتی که به وجود آمده برای دنیای فناوری اطلاعات را در مقابله با ظهور افرادی مثل استیو جابز می دانند. افرادی که روزهای بسیاری از زندگی خودشان را صرف همین نکته ساده کرده‌اند که به جز من افراد دیگری هم در این دنیا زندگی می کنند و با ادامه دادن راه نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای انحصاری به زودی بسیاری از مردم زندگی سخت‌تری خواهند داشت. هیچ کس با قطعیت نمی تواند مدعی شود که حرف‌های این گروه درست است و هیچ شکی بر راستی عقیده آنها نیست اما من می‌توانم قویا بگویم گروه اول در جایگاه بحث و نقد با گروه دوم قرار ندارند همانطور که طرفدار یک تیم فوتبال در جایگاه بحث با مربی فوتبال قرار ندارد.

 

۲) استالمن در مقابل استیو جابز:

 

\"\"

دوستانی که به نحوی یکی ازین دو نفر را نمی‌شناسند با کمال احترام لطفا قبل از خواندن بقیه مطلب حداقل دو سخنرانی از طرفین گوش کنند. هیچ شکی نیست که جابز دنیا را تکان داد. لبه تکنولوژی را به جلو برد و گستره‌ای از محصولاتی را به نحوی به بشر امروز نشان داد که بدون او احتمالا اتفاقات دیگری می‌افتاد. او فرد بسیار باهوش و موفقی بوده است. اما نقدی که همه این روزها بر او وارد می شود هیچ ربطی به نکاتی که گفتم ندارد زیرا تمام این ویژگی‌ها دقیقا در هیتلر هم بوده است. به سبب جنگ جهانی مقادیر زیادی علم بشر پیشرفت کرد و دنیا شاید هیچ وقت تکانی به آن بزرگی نخورده بود، از طرف دیگر همه بر هوش و اعتماد به نفس و موفقیت هیتلر تاکید دارند. مشکل اینجاست که روزگاری عده بسیاری از مردم آلمان هم راه هیتلر را ارزشمند و مقدس می دانستند و هیچ شکی نداشتند که این مرد آینده بهتری برای آلمان خواهد ساخت همانطور که امروز مردم دنیا با استفاده از محصولات اپل احساس می کنند که بهترین چیزی که می توانسته‌اند در این برهه تاریخی داشته باشند را اکنون در اختیار دارند. فکر می کنند اگر جابز و یا همتاهای دیگرش در توسعه دنیای انحصاری نبودند امروز همه مجبور بودند ترمینال‌های سخت و رقت‌بار لینوکس را تحمل کنند به جای صفحات زیبا و دوست‌داشتنی لمسی آیپد.

حقیقتی که ما مدام تلاش میکنیم برای بقیه روشن کنیم این است که دنیای انحصاری که در آن اختراع و ثبت و ایده متعلق به یک نفر باشد و هیچ کس در دنبا بدون اجازه او حق پرورش انرا نداشته باشد نهایتا دنیایی همراه با مونوپولی‌ها و دیکتاتورهای اقتصادی خواهد بود. مصرف‌گرایی ای که اپل به وجود آورد حدودا در مورد هیچ سخت افزار دیگری صدق نمی کند. میزان ضرری که به محیط زیست زده شد را هم در نظر بگیرید. اپل توانست با تغییر دادن شیوه زندگی و رفتار مردم جهان آنها را راضی کند که محصولات او را دوست بدارند. بلایی بر سر مردم بیاورد که بگویند آزادی من فدای داشتن محصولات اپل. اپل نه تنها تا جایی که به مخیله بشریت خطور میکرد حق اختراع و پتنت به نام خودش ثبت کرد بلکه حتی اجازه آزاد گذاشتن را به کاربرانش هم نداد به طوری که شما اجازه ندارید برنامه‌ای را در اپل استور بگذارید و سورس برنامه را در اختیار مردم قرار دهید. به بیان بهتر می توانم بگویم اپل نه تنها به آزادی احترام نگذاشت برای مقابله با آزادی جنگید و کسانی را که تقاضای آزادی داشتند محاکمه کرد.جابز البته همه کاره این ماجراها بوده است.

\"\"

ریچارد استالمن البته در انتهای دیگر این بازی روزگار قرار دارد. او نه تنها بسیاری از ایده‌های نرم‌افزاری و سخت افزاری خودش را که سالها جلوتر از فردی مثل جابز بوده‌اند آزادانه در اختیار جامعه قرار داد بلکه تمام زندگی خودش را صرف دفاع از آزادی تک تک مردم جهان کرد. امکان ندارد شما در جایی از دنیا جنبش آزادی‌خواهانه‌ای را پیدا کنید که مورد حمایت و خبررسانی مستقیم استالمن واقع نشده باشد. جزییات زندگی امروز ما را حدود دو دهه قبل آنچنان دقیق پیش بینی کرده بود که هنوز بعضی اوقات آدم در اتفاق افتادنشان شک میکند (مثلا همین ماجرای بوت ویندوز ۸). مطمئن باشید پولدار شدن و رسانه‌ای شدن برای آدمی با این میزان هوش و استعداد و توانایی فنی بسیار ساده بود. اما فراموش نکنید که در این سیستم افرادی که به خود سیستم کمک کنند توسط رسانه‌ها و دولت‌ها و حتی مردم ناآگاه بزرگ داشته می شوند و کسی که در مقابل سیستم عمر خودش را بگذارد همیشه در انزوا و سکوت خبری خواهد بود.

جابز و استالمن شاید فقط یک تفاوت بنیادین با یکدیگر داشتند و آن میزان اهمیت زندگی بقیه مردم جهان برای آنها بود.



برچسب ها :