اینم یه تجربه پراکنده دیگه!
من یه سری پست توی توییتر دارم که با هشتگ شطحیات مینویسمشون. الان خواستم اون دسته رو به اینجا هم تعمیم بدم و احتمالا بیشتر از این جنس مطالب مینویسم.
خب اولش بگم که اینجا همه جاش نوشته من، پس ممکنه اشتباه و قضاوت نابجا و اطلاعات غیر علمی و اینا توش داشته باشه.
از نظر من ما سالهاست که آدمها رفتار منطقی و از سر تعقل رو کنار گذاشتن. من امشب داشتم به دلیل این موضوع فکر میکردم. خب یه ریشه اصلی به نظرم مواجه با حجم عظیم ریسک و عدم قطعیت هست. که خب قبلا هم در موردش نوشتم
اما الان میخوام در مورد مصداق این موضوع بنویسم. و اون هم تاثیر «امیدواری» و «تعقل» از نظر من هست.
خب برای اینکه بحث یکم به ذهن نزدیکتر بشه من یه مثال میزنم. من در لار بدنیا اومدم و یه مدت هست که دوباره بهش برگشتم. ما یه شهر کنار لار داریم به اسم گراش که مثل هر شهرستان دیگهای سر منابع محدود با هم در تعارض هستن. و کلا همیشه چالش دارن.
بصورت تاریخی مرکزیت با لار بوده و گراش هم چندسالی هست تلاش میکنه که خودش رو بزرگ کنه و مستقل از لار مطرح بشه.
از نظر من نحوه رفتار و فعالیت گراشیها در حوزه توسعه به شدت منطقیتر و بهتر از لاریهاست و خیلی برام جذابه که ببینم توی این اوضاع یه جایی هست که بصورت معقول و منطقی داره به رشد فکر میکنه و واقعا هم رشد میکنه.
قاعدتا میدونید که از نظر مالی و توان نیروی انسانی و … لار و گراش شبیه هم هستند.از نظر من یکی از مهترین دلایل این رشد که در گراش وجود داره و در لار نیست، «امیدواری»ه . امید به اینکه مستقل شدن از الگوی سنتی منطقه دست پیدا کردنیه. همین امید و همین دستیافتنی بودن باعث شده که آدمها تلاش مدون و منطقی همراه با تعقل داشته باشن.
حالا همین الگو رو میشه در مقایسه با جایی مثل امارات و ایران یا ترکیه و ایران داشت. و به نظرم این تطبیق دادن الگو توی این مثالها هم غیر منطقی نباشه
اگه بخوام یه جمع بندی بکنم، اگه ما امیدوار به هدفی باشیم که دستیافتنیتره معقولتر میشیم و بهتر عمل میکنیم.
ولی الان جامعه اینقدر توش عدم قطعیت و ریسک زیاد شده که داشتن امید به هدفی دستیافتنی خیلی کار سختیه
و بعید میدونم بیشتر از ۲ درصد آدمها بتونن داشته باشنش
همین!
نوشته امیدواری و عقلانیت اولین بار در تجربه های پراکنده پدیدار شد.