اینم یه تجربه پراکنده دیگه
اخیرا حس کردم که میزان کارایی من به اندازه کافی نیست. یعنی اینکه دست آوردهام به اندازه تلاشی که حس میکنم انجام میدم همخونی نداره و خب این یکم ناراحت کننده است. بزرگترین عاملی که من در خودم به عنوان معیار عدم کارایی دارم میزان کارهای انجام شده تقسیم به ایدههایی هست که به نظرم باید به اجرا برسونم. از اونجایی که من به اندازه کافی ایده دارم و در اجرا و به نتیجه رسوندن این ایدهها مشکلات عمدهای دارم به همین دلیل حس میکنم که کاراییم کم شده. حالا دوتا راهحل برای این موضوع به ذهنم رسیده:
- اینکه میزان تولید ایده و ایدهپردازی رو به حداقل برسون که با کم شدن مخرج کسر میزان کارایی اضافه بشه
- اینکه با به نتیجه رسوندن ایدهها یعنی افزایش صورت کسر میزان کارایی رو افزایش بدم. من در مجموع همون جور که از اسم این وبلاگ هم مشخصه علاقهمند به پراکندگیم و این عدم تمرکز در باعث کاهش نرخ به نتیجه رسوندن شده
یکی از راهحلهایی که چندین بار بصورت محدود اجراش کردم استفاده از سیستمهای مدیریت زمان و مدیریت کارهاست. بدین صورت که شما یه مساله رو با فکر کردن به بخشهای کوچک تبدیل میکنی و در مابقی اوقات روز یا هفته تنها به اجرای این ایدهها میپردازی. یا اینکه برای افزایش تمرکز از روشهایی شبیه pomodoro استفاده میکنی. این عمل باعث میشه زمان برای ایدهپردازی کم بشه و در نتیجه مخرج کسر کوچک بشه و حجم کارهای انجام شده با ایجاد تمرکز و برنامه ریزی افزایش پیدا کنه.
امیدوارم بتونم این روش رو به خوبی اجرا کنم. هدفم اینه که با ایده گرفتن از روشها مهندسی نرم افزار agile به عنوان مثال scrum برنامه ریزیهام رو هفتگی کنم و در مورد دستآوردهای هر هفته اینجا بنویسم.
همین!