منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

سه شنبه ها با موری

سال ۹۱ برای من خیلی سال خوبی بود، اتفاق های خوب زیادی واسم رخ داد و تجربه های زیادی هم کسب کردم، هرچند یک شکست بزرگ هم توی کار داشتم و هنوز که هنوزه درگیرشم. چیزی که می تونم بگم حاصل بی تجربگی و اعتماد بیش از اندازم به آدم های اطرافم بود. این قضیه باعث هدر رفتن حدود یکسال من شد ، که به شدت افتضاح بود.ولی اتفاق های خیلی خوبی هم افتاد که شخصی بودند و تاثیرشون تو زندگی خیلی بیشتر از شکست هام بوده!

تولد امسالم از یکی از دوستام  بهم دوتا کتاب هدیه داد، دیروز وقت کردم یکیش رو بخونم که به نظرم کتاب خوبی بود. سه شنبه ها با موری، کتابی که تا حدودی دید آدم رو به زندگی عوض می کنه ، هرچند شاید خیلی آرمانی و رویا پردازانه نوشته شده باشه. ولی کتابیه تصمیم دارم به بعضی از دوستام کادو بدم. به عنوان تشکر! به جز تاثیر اصلی که کتاب باید روی من می گذاشت تو تا نتیجه دیگه هم داشت، اولیش اینکه حس می کنم به کتاب خوانی خیلی علاقه مند ترم کرد و امروز بعد از خوندن امتحان فردام و خوندن چندتا pdf که الان پیدا کردم ( هر کدوم در حد ۴،۵ صفحه ) می رم سراغ کتاب بعدی . تاثیر دوم علاقه مند ترم کردن من به دنبال کردن یکی از ایده هامه که قراره تابستون امسال با محمود روش کار کنیم.

امیدوارم مشکل کاری هم حل بشه و خیال من راحت شه، وگرنه می تونه یه مقداری مشکل ساز باشه که البته در نهایت حل می شه! ( فک کنم اسمش قانون کارما بود )

بعد از مدت ها مجبور شدم بیام ویندوز و SQL Server نصب کنم :| خیلی حال گیریه ولی باید فردا آز دیتابیس پایان ترم امتحان بدم. کاری که هیچی نکرد، آزمایشگاه رو بصورت اختیاری برداشتن!

 



برچسب ها :