منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

نقدی بر نقدها

وقتی در وبلاگ های ایرانی review های مختلفی رو از توزیع های دیگه میبینم هم ناراحت میشم هم خوشحال! خوش حال از این بابت که بچه ها چقدر فعال هستند و چقدر لینوکس تونسته با انواع نیاز ها سازگاری پیدا کنه، تا حدی که ایرانی ها هم از انواع و اقسام لینوکس و مطالب مرتبط با اون مینویسند. و ناراحت هم از دو جهت، که در ادامه خواهم گفت…

میخوام نقدی بر این نقد ها داشته باشم.

این نقدها بسیار خوب هستند. بعضی ها خیلی هم کامل و حرفه ای هستند. اما همه ی اینها به نظر من دست گذاشتند روی چیزهای کم ارزش یک سیست عامل: نرم افزارهاش و قیافش! یک سیستم عامل قبل از اینکه خوشگل و پر از نرم افزار باشه، لازمه که پایدار و بدون ایراد یا حد اقل کم ایراد باشه. اما در این نقد ها میبینیم که یک سیستم عامل رو با ظاهرش مقایسه میکنند. مثلا اوبونتو از gnome3 استفاده میکنه، یا از unity استفاده میکنه، linux mint از mate استفاده میکنه، خوبی این اینه، خوبی اون اونه…  چاکرا اینجوری چاکرا اونجوری… سوزه زیباست، فلان است… اما هیچ کس نمیاد به اشکالاتی که باعث ناپایداری اون سیستم عامل شده توجه بکنه. در توزیع های لینوکس، شما به راحتی با نصب چند تا پکیج میتونید قیافه ی سیستم عاملتون رو تغییر بدید. تا حدی که یکی ندونه فکر میکنه یه سیستم عامل جدید نصب کردید. میشه KDEای که روی چاکرا هست روی دبیان هم داشته باشید، میشه گنوم۳ رو  روی هر سیستم دیگه ای داشته باشید. برای یک کاربر معمولی فرقی نداره پشت قضیه چی میگذره، برای اون مهم چیزیه که میبینه، نه چیزی که میتونه ببینه. چه فرقی داره شما از سوزه استفاده میکنید یا از فدورا در حالی که روی هر کدوم kde یا gnome داشته باشید؟ برای یه کاربر معمولی اصلا فرقی نداره. اما برای کسی که جرئت نوشتن نقد رو پیدا کرده حتما براش فرق میکنه. پس باید از چیزهایی بنویسه که در پشت صحنه ی کار میگذره. تا بشه نقدش رو واقعا نقد حساب کرد. نه یه بررسی ظاهری از یک سیستم عامل.

وقتی اوبونتو منتشر میشه، همه میان میگن به به چه چه،  چه پیشرفت بزرگی نسبت به نسخه قبلی، چه قدر قابلیت های جالبی اضافه شده… اما نمینویسند این سیستم عامل اصلا پایدار نیست، کرش میکنه، بعضی موقع ها بوت نمیشه! بعضی موقع ها خاموش نمیشه. پورت های usb3 بعد از resume از کار می افتند. خیلی جاها من میبینم نوشتند که اوبونتو برای یه کاربر تازه کار و کسی که تازه از ویندوز اومده بهترین گزینه است. آخه برادر جان کجای اوبونتو بهترین گزینه است؟! سیستم عاملی که به خاطر سیاست هاش بطور پیش فرض از پخش mp3 و avi هم عاجزه، بهترین گزینه برای کاربریه که تازه از ویندوز اومده لینوکس رو امتحان کنه؟!

مسئله دوم که من رو خیلی ناراحت میکنه ننوشتن ایرانی ها از پارسیکس هست. پارسیکس یک توزیع فوق العاده و بر مبنای دبیانه که یک ایرانی با هزینه های شخصی و کمک های مالی اندک کاربرانش در حال زندگیه. این نظر شخصیه منه، به عنوان کسی که هفت سالی هست که دارم با لینوکس به عنوان یک کاربر خانگی کار میکنم و توزیع های مختلفی رو آزمایش کردم: پارسیکس هیچ چیزی از دیگر توزیع های هم نوع خودش کم نداره. بلکه در خیلی از موارد بسیار کارامد تر هم هست. در مقایسه ی اوبونتو، پارسیکس، لینوکس مینت، من با تمام قوا  پارسیکس رو انتخاب میکنم. چون توی این چند سال پارسیکس رو واقعا یک سیستم عامل پایدار و با اشکالات بسیار کمتر دیدم که نسخه به نسخه بهتر میشه. این نظر شخصیه منه، من نمیگم پارسیکس از همه ی اینها بهتره، من میگم چرا وبلاگ ها از پارسیکس چیزی نمینویسند؟ یا خیلی خیلی کم مینویسند؟! چرا مثلا میاید برای فدورا و اوبونتو دیسک تکمیلی میسازیم، انجمن های قوی و پر کاربر میسازیم، اما پارسیکس رو فراموش کردیم؟! به نظر من وقتی ما خودمون یک سیستم عاملی داریم که واقعا میتونه یکی از بهترین ها باشه، میتونیم حد اقل ازش در وبلاگهامون بنویسیم، ازش استفاده کنیم و تستش کنیم، اشکالاتش رو در انجمنش مطرح کنیم، کمک های مالی بهش برسونیم، ازش پشتیبانی کنیم، اون رو به تازه کاران بشناسونیم…

به نظر من این واقعا یک ناجوانمردی بزرگ در حق این توزیع خوب و پایداره. ماها که ایرانی هستیم باید حد اقل در بین خودمون پارسیکس رو مد نظر داشته باشیم. الان فروم انگلیسی پارسیکس فعالتر از فروم فارسی اونه! و این تاسف باره واقعا… ما چسبیدیم که سوزه و فدورا و اوبونتو و مینت و چاکرا و غیره و پارسیکس رو کاملا فراموش کردیم…. من نمیگم اونها رو ول کنیم بچسبیم به پارسیکس، بلکه باید همون قدر که به اون ها اهمیت میدیم به پارسیکس هم اهمیت بدیم.

شاد و موفق باشید.



برچسب ها :