منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

کپی‌رایت و پتنت، بایدها و نبایدها

حق نشر، حقّ تکثیر یا کپی رایت (به انگلیسی: Copyright)، مجموعه‌ای از حقوق انحصاری است که به ناشر یا پدیدآورندهٔ یک اثر اصل و منحصر به فرد تعلق می‌گیرد و حقوقی از قبیل نشر، تکثیر و الگوبرداری از اثر را شامل می‌شود. در بیشتر حوزه‌های قضایی، حق نشر از آغاز پدیدآمدن یک اثر به آن تعلق می‌گیرد و نیازی به ثبت اثر نیست. معادل این حق در نظام‌های حقوقی پیرو حقوق مدون حق مؤلف است.

نقل قولی که خواندید مربوط به پاراگراف اول توضیحات دانشنامه آزاد ویکیپدیا در مورد کپی‌رایت است. قانونی که با هدف صیانت از حقوق و بدیهیات خالق اثر در سال ۱۷۰۹ در پی تضمین مالکیت ناشران کتاب بوجود آمد و طی سال‌ها و قرن‌ها با تغییرات و اشتقاق‌های گوناگونی مواجه بوده است.

کمتر شخص یا گروهی در دنیا یافت می‌شود که کپی‌رایت را بد بداند و یا با اجرای آن مخالف باشد. این قانون در تمامی جوامع پیشرفته بعنوان یکی از اصول اولیه تولید و خلق اثر شناخته می‌شود و سالانه هزینه‌های هنگفتی صرف شکایات و دفاعیات در دادگاه‌ها برای احقاق حقوق از دست رفته‌ی صاحب آثار هزینه می‌شود. این قانون در جنبه‌های گسترده‌ای از زندگی از آثار نقاشی گرفته تا سطوح کامپیوتری اجرا می‌شود. هدف ما در این مقاله بررسی و به چالش کشیدن اصول و نحوه عملکرد این قانون و از آن مهم‌تر نقد تفکر افراطی موجود در دنیای نرم افزارهای آزاد و بعضا متن‌باز مبنی بر مبارزه و مخالفت کلی با کپی‌رایت و پتنت است.

برای آشنایی با نحوه اجرای این قانون در دنیا از یک مثال استفاده می‌کنیم. بیایید فرض کنیم شما یک برنامه‌نویس هستید. زندگی حرفه‌ای شما دو حالت عمده می‌تواند داشته باشد؛ یا بصورت انفرادی (یا با یک گروه شخصی) پروژه‌های خود را پیش می‌برید، و یا برنامه‌نویس یک شرکت هستید. در حالت اول شما مالک نرم‌افزار محسوب می‌شوید و در حالت دوم شرکتی که برای آن کار می‌کنید. بر اساس حق نشر، مالک اثر، برای مدتی مشخص تمامی حقوق آن اثر را در اختیار دارد و در طی این مدت می‌تواند بصورت کاملا انحصاری از آن استفاده کرده و یا تحت اختیار و شرایط مورد نظر خود به اشتراک بگذارد. این حق می‌تواند به شخص دیگری منتقل شود و یا فروخته شود.

حال اجازه دهید کمی به تعریف قانونی بپردازیم که بسیار پر سر و صداتر از کپی‌رایت است و شاید بتوان از آن بعنوان یک معضل اساسی یاد کرد. مسلما از دعواهای اپل و سامسونگ بر سر مستطیلی بودن تبلت سامسونگ و شباهت گوشه آن و یا آیکن گل آفتابگردان آن به محصول اپل اطلاع دارید. همینطور از خریدهای میلیاردی شرکت‌های کوچک‌تر توسط غول‌های بزرگ… نظیر خرید موتورولا توسط گوگل و یا سرمایه‌گذاری مایکروسافت در ریم (مالک بلک‌بری) و سایر خریدهای عظیم که باعث می‌شود بارها و بارها با اصطلاحی مواجه شوید که عامل تمامی این رخدادهاست : پتنت.

اجازه دهید توضیحات پتنت یا مالکیت فکری را هم از توضیحات ویکیپدیا قرض بگیریم.

سند ثبت اختراع،[۱]حق امتیاز یا اندیشه‌گواه (به انگلیسی: Patent) حق انحصاری است که در قبال اختراع یا ایدهٔ ثبت شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می‌شود. انحصار مجموعه‌ای از حقوق منحصر به فردی است که از طرف دولت‌ها برای مدتی معین در عوض تنظیم و افشاء عمومی جزئیات معین از یک، روش، جریان عمل یا ترکیب خاصی از ماهیت (مفهوم) (که به عنوان اختراع شناخته می‌شود) در اختیار شخص خاصی قرار می‌گیرد. بطوریکه آن مفهوم، اختراعی جدید، مفید یا مورد استفاده صنعت شناخته شود.[نیازمند منبع]

طبق تعریف سازمان جهانی مالکیت معنوی، اختراع محصول یا فرآیندی است که راه نوینی را جهت انجام کاری ارائه می‌دهد یا راه حل فنی جدیدی را برای حل مشکلی خاص پیشنهاد می‌کند. به عبارت ساده تر اختراع راه حلی است فنی که برای اولین بار جهت حل مشکلی فنی ارائه می‌گردد. اندیشه‌گواه (گواهینامه حق امتیاز) یا حق ثبت اختراع از سوی دولت کشور مورد تقاضا به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می‌شود. دارنده گواهینامه حق امتیاز دارای حقی انحصاری برای بهره برداری از اختراع ثبت شده‌است.

 

و اما کپی‌لفت چیست؟

کپی لفت نوعی بازی با کلمهٔ کپی‌رایت است. (در زبان انگلیسی لفت متضاد رایت است.) کپی‌لفت عملی را توصیف می‌کند که در آن با استفاده از قانون کپی‌رایت، تضمین می‌شود که اجازهٔ نسخه‌برداری و ویرایش یک اثر برای همگان محفوظ می‌ماند، و هیچ شخصی اجازه ندارد حق ویرایش و نسخه‌برداری را از دیگر افراد سلب کند.

کپی‌لفت را می‌توان به تمامی آثاری که شامل حق کپی‌رایت می‌شوند، همانند موسیقی، کتاب، نرم‌افزار و … اعمال کرد. کپی‌رایت به پدیدآورندگان آثار اجازه می‌دهد تا حق نسخه‌برداری، ویرایش، و یا اقتباس کردن از آثارشان را از دیگر افراد سلب کنند. در مقابل، یک پدیدآورندهٔ اثر می‌تواند با استفاده از کپی‌لفت به تمامی افرادی که یک نسخه از اثر را دریافت می‌کنند حق نسخه‌برداری، ویرایش و اقتباس را اعطا کند و با استفاده از قوانین آن تضمین کند که این حق برای دیگر افرادی که نسخه‌ای از این اثر را دریافت می‌کنند همچنان محفوظ خواهد ماند.

در حالی که کپی‌رایت این اجازه را به پدیدآورندگان اثر می‌دهد تا حقوق کاربران و مصرف کنندگان را محدود کنند، کپی‌لفت روشی برای اعطای آزادی به کاربران و مصرف کنندگان و تضمین حفظ این آزادی برای کلیهٔ افراد است.

 

این مباحث حقوقی بسیار گسترده هستند و قصد نداریم بیش از این در این مقاله به آن‌ها بپردازیم. برای درک محتوای این مقاله دانستن سه مفهوم بالا کفایت می‌کند.

این مفاهیم و قانون‌ها خوب هستند یا بد؟ فرض کنید شما کتابی نوشته‌اید و یا یک نقاشی کشیده‌اید. اعتبار (کردیت) این آثار متعلق به شماست و مطابق با عقل و اخلاق باید برخی حقوق منطقی این آثار در اختیار شما باشد. بنابراین زمانی که شما کتابی که نوشته‌اید را به ناشر می‌سپارید حق تالیف خود را به ازای هرنسخه دریافت می‌کنید و نام شما بر روی اثر خواهد ماند. ولی در برابر این حقوق، حقوقی هم برای شخص دریافت کننده وجود دارد.

اما زمانی که این بحث مثلا به مسائل نرم‌افزاری می‌رسد بسیار پیچیده‌تر از نمونه‌های ذکر شده خواهد بود. اولین چیزی به چشم می‌آید یک دعوا و اختلاف بسیار ریشه‌دار و تاریخی است. بحث اینکه آیا پنهان کردن و انحصار بر روی کدهای نرم‌افزار اعتباری است که متعلق به توسعه‌دهنده آن است و یا حقی است که مشتری باید در ازای دریافت/خرید آن برنامه دریافت کند؟ همیشه بحث‌های بی پایان گاه عمیق فلسفی را در این مورد دیده‌ایم. چطور است کمی بصورت ریشه‌ای و فنی به بررسی این موضوع بپردازیم؟ بسیاری از زبان‌هایی که برنامه‌های سمت کلایت با آن‌ها توسعه داده می‌شود از نوع کامپایلی هستند. یعنی کد منبع اصلی را باید بوسیله کامپایلر به کدهای باینری و قابل درک برای سیستم تبدیل کرد. و آن نرم‌افزاری که شما دریافت می‌کنید در حقیقت نه کد و هسته اصلی نرم‌افزار، بلکه فایل ترجمه (کامپایل) شده آن است؛ در حقیقت توسعه‌دهنده یک نرم افزار انحصاری سعی دارد با ارائه نکردن کد اصلی برنامه، وابستگی دریافت کننده و کنترل خود بر وی را تضمین کند.

اما در مورد زبان‌های تفسیری نظیر PHP که بسیاری برنامه‌های سمت سرور با آن‌ها نوشته شده چه؟ در این زبان‌ها اساسا همان کد منبع توسط یک مفسر داخلی مستقیما در هر اجرا به زبان قابل فهم ماشین تبدیل می‌شود. دریافت این‌گونه نرم‌افزارها معادل است با دریافت کد منبع آن‌ها. نمونه‌ای برای این شیوه توسعه که رایگان هم نباشد سیستم انجمن‌ساز وی‌بولتین است و به هیچ مشکلی هم در روند توسعه خود برخورد نکرده. بنابراین از نظر اخلاقی عمل انحصار بر روی کد منبع اقدامی قابل توجیه از نظر عقلی و اخلاقی و فنی نیست. این‌ها صرفا قانون‌ها و قواعدی است که بنا بر دید کوته فکرانه قانون‌گذاران کشورهای واضع آن‌ها ایجاد شده است. بنا بر این استدلال عقل و اخلاق حکم می‌کند که نرم‌افزاری که ارائه می‌شود باید بصورت کامل ارائه گردد؛ کاربر باید بتواند درک کند در پشت صحنه نرم‌افزاری که دریافت کرده چه اتفاقی می‌افتد و بتواند از عدم وجود بک‌دورها اطمینان حاصل کند. آنچه غیرمنطقی است انتظار اعتماد کورکورانه به توسعه‌دهنده‌ای است که انحصار بر کدمنبع را حق خود می‌داند.

در رد حقانیت چنین قانون‌هایی همین بس که کاخ سفید آمریکا برای جلوگیری از متضرر شدن یک شرکت آمریکایی (اپل) حکم دادگاهی که رای به سود سامسونگ کره‌ای را می‌دهد وتو می‌کند. پس مبنای این قوانین به شکلی که تصویب شده‌اند تضمین سود است و نه اخلاق و منطق.

کپی‌لفت در دیگر سو محرک خلاقیت و توسعه و رشد کل جامعه (بجای مونوپولی‌های میلیاردی) بوده و شفافیت امنیتی و اخلاقی را همیشه تضمین می‌کند.

 

پس آیا اصلا چنین قانون‌هایی نباید وجود داشته باشند؟

همانطور که برای کنترل جامعه و رسیدن به عدالت به قانون‌های مختلفی نیاز است به قواعدی برای رعایت حقوق صاحب اثر هم نیاز است. هرگر نمی‌توان گفت پتنت به کلی باید حذف شود؛ همانطور که پیش‌تر گفته شد کپی‌لفت خود نوعی کپی‌رایت است. بلکه مقصود این مقاله این‌ است که چنین قانون‌هایی نیاز به دقت و حساسیت زیادی در تحقیق و تصویب دارند و روند فعلی آن‌ها کاملا کوته فکرانه و مانع امنیت، خلاقیت و به شدت به سود سرمایه‌داری و شرکت‌های بزرگ بوده و کمر استارت‌آپ‌ها که از ایده‌های بدیهی که به غلط پتنت شده‌اند استفاده می‌کنند را خم خواهد کرد.

کپی‌رایت و پتنت هر دو از قوانین مورد نیاز جامعه هستند که متاسفانه از ابتدای دوران خود تحت تاثیر نگاه‌های منفعت طلبانه و کوته‌فکرانه در جامعه رواج پیدا کرده‌اند.

 

پس راه‌حل چیست؟ 

اگر از علاقمندان به نرم‌افزارهای آزاد و یا حتی اوپن‌سورس (در این مورد باید احتیاط بیشتری به خرج دهید) هستید، راه را صحیح می‌روید. هرچه وابستگی جامعه به برنامه‌های انحصارگرا کمتر شود احتمال اینکه امکان بازنگری در قوانین فراهم آید بیشتر خواهد بود.

نظر شما در این مورد چیست؟ تا چه حد عملکرد کپی‌رایت و پتنت‌ها را مثبت می‌دانید؟

9 دیدگاه برای این نوشته:

  1. مجتبی:

    ۰۴ آذر ۱۳۹۲
    تصور کنید در کشوری زندگی می کنید که چیزی به نام وزارت بهداشت وجود نداشته باشه و هیچ قانونی شما رو ملزم به ارائه اطلاعات در مورد محصول غذایی که تولید می کنند، نکند ، در همچین شرایطی سرازیر شدن محصولات بی کیفیت و به طبع مسمویت در جامعه بیداد خواهد کرد.
    وضعیت دنیای نرم افزار به همین شکل شده ، هر روز ده ها خبر از سوءاستفاده و جاسوسی نرم افزار ها شنیده میشه ، حتی به غیر این بارها شده با یک نرم افزار ناسالم(از نظر کیفیت و نه سوء استفاده) کل سیستم دچار مشکل میشه (دوران جاهلیت توی ویندوز تا یه نرم افزار بد نصب می شد تمام ویندوز رو درگیر میکرد اکثرا ترجیح می دادیم از اول نصب کنیم).
    کپی رایت یک قانون غیرانسانی هست، حداقل حقوق مصرف کننده دسترسی و اطلاع از محتویات چیزی هست که به اون ارائه میشه.این تازه کف حق مصرف کننده است که متاستفانه …
  2. مسعود آموزگار:

    ۰۴ آذر ۱۳۹۲
    تصور من اینه که کپی رایت به شکل فعلی و در زمینه های فعلیش منطقی نیست و گاهی غیر انسانی. چون حتی توی حیطه نرم افزار هم حق مالکیت تو بعضی موارد لازمه. مثلا کسی نرم افزار رو کرک نکنه یا اگر مالک (در عین ارائه سورس) برای اون سیستم لایسنس گذاشته کسی نشکنه اون رو… این‌‌ها حق منطقی توسعه‌دهنده هست.
  3. نوید امامی:

    ۰۵ آذر ۱۳۹۲
    افشاگری هایی که این آقای Edward Snowden تو این چند وقته راه انداخته و اینکه اNSA تا جه حد تونسته به اطلاعات شخصی افراد دسترسی داشته باشه رو فقط کافیه با قوانین copyright و license aggrement نرم افزازهای انحصاری (که عمدتا مایکروسافکتی هستن) مقایسه کنید تا متوجه بشید عمده این اطلاعات به صورت کاملا قانونی از رایانه کاربر به سرورهای شرکت سازنده منتقل شدن. من به صورت فلسفی مشکلی با اcopyright ندارم اما وقتی پای نرم افزار به میون میاد ماجرا کلا فرق میکنه، بحثهایی که به 4 اصل اساسی نرم افزارهای آزاد منجر میشه و البته به اصول چندگانه نرم افزار متن باز
  4. مسعود آموزگار:

    ۰۵ آذر ۱۳۹۲
    دقیقا… باعث تاسفه. و از اون بدتر پذیرفته شدن این قوانین توی اذهان عمومی هست.
  5. مجتبی:

    ۰۵ آذر ۱۳۹۲
    به نظر من قوانین کپی‌رایت لازمه ولی نه اینقدر ظالمانه.
    از طرفی بعضی از طرفداران نرم‌افزار آزاد نیز متعصبانه کپی‌رایت رو می‌کوبند و میگن فقط کپی‌لفت.
    به نظرم باید تعادلی بین این ذو وجود داشته باشه.
    ولی به نظر من راههای کسب درآمد با ایده‌های انحصار گرایانه راحت‌تر است و سازندگان نرم‌افزار آزاد برای کسب درامد با مشکل مواجهند و باید فکری واسه این مسئله بشه
  6. علی آقا:

    ۰۵ آذر ۱۳۹۲
    من یه سوال برام پیش اومد:
    چرا یک توسعه دهنده نرم افزار باید سورس را هم بدهد؟ بالاخره هیچ کاربری در دنیا مجبور نیست از فلان نرم افزار بسته استفاده نماید برای همین اگر واقعا به توسعه دهندگان نرم افزار اعتماد ندارد نباید آن را بخرد نه اینکه بخرد اما گله کند که چرا کد آن را ندارد.
    این توقع مانند این است که من و شما یک ماشین بخریم و توقع داشته باشیم تمام نقشه ها و محاسبات طراحی و فنی آن را هم دریافت کنیم.
  7. مسعود آموزگار:

    ۰۵ آذر ۱۳۹۲
    مساله رو از جنبه‌ی برعکس نگاه کنید. ما نمیخوایم بگیم که اگر کسی کد رو ارائه نکرد باید محاکمه بشه. بلکه میگیم بابت این پنهان کاری حداقل نباید ازش حمایت بشه از نظر قانونی. الان قانون این رو حق مسلم توسعه‌دهنده میدونه.
    سورس کد حق خریدار هست (توی مقاله توضیح دادم). اینکه از نظر فنی در زبان های کامپایلی امکان جدا کردن باینری از سورس وجود داره دلیلش این نبوده که توسعه دهنده سورس رو پنهان کنه.

    خیلی چیزها توی ذهن کاربرها جا افتاده برای همین دیگه عادی شده براشون. برای نمونه کاربری که یه سیستم اپل میخره نمیتونه سیستم خودش رو باز کنه و ارتقاش بده. همه هم باهاش کنار اومدن ولی آیا از نظر اخلاقی و منطقی این صحیح هست؟

  8. همایون:

    ۰۶ آذر ۱۳۹۲
    این مساله‌ای نیست که بشه با یک نگاه ساده جوابش رو پیدا کرد.

    یک سری مشکلاتی وجود داره و فقط زمانی حل می‌شه که همه شرکت‌ها به سمت متن باز برن.
    یعنی وقتی فقط یه شرکت سعی می‌کنه متن باز باشه و شرکت‌های دیگه فقط استفاده می‌کنن، این مشکلات رو چند برابر می‌کنه.
    همیشه گفته شده شرکتی مثل گوگل کاملا متن باز نیست و حرف درستی هم بوده. گوگل فقط یک سری از محصولاتش رو متن باز ارائه داده و این محصولات هم همون‌هایی بودن که به صورت مستقیم برای گوگل درامدزایی نمی‌کردن. اگر در نظر بگیریم که گوگل بخواد روزی کد موتور جست‌و‌جوی خودشو که درواقع منبع اصلی درآمدش هست، منتشر بکنه، از نظر من اون روز روزیه که گوگل درمقابل اپل و ماکروسافت، کاملا ضعیف می‌شه. درسته که اگه موتور جست‌وجوی گوگل متن‌باز بشه، می‌تونه سرعت توسعه‌ی بیشتری پیدا بکنه ولی در این صورت سود اون هم بین شرکت‌های مختلف تقسیم می‌شه. این درصورتیه که شرکت‌هایی مثل ماکروسافت و اپل محصولات استراتژیک خودشون رو همچنان به صورت انحصاری برای خودشون نگه داشتن و سودش بین شرکت‌های تقسیم نمی‌شه.
    شاید به این فکر بکنیم که اندروید متن‌بازه و با این که رقبای انحصاری داشته، پیشرفت چشمگیرتری داشته.
    من فکر می‌کنم درآمد مستقیم اندروید چیز زیادی برای گوگل نداشته و درواقع گوگل به خاطر متکی بودن به درآمد‌های دیگش هست که اندروید رو متن باز منتشر کرده.

    مثال بالا یکی از مواردی بود که پیچیدگی مساله رو نشون می‌داد.

    شاید برای شرکت‌های نوپا، رو آوردن به متن‌باز خیلی خیلی کمک کننده باشه، ولی برای شرکت‌های بزرگی که سال‌هاست روش درآمدزایی انحصاری رو پیش بردن، این کار خیلی سخت‌تر باشه.
    فرضا یکی از بخش‌های درآمدزایی اصلی ماکروسافت، مجموعه‌ی آفیسش هست و اگه متن باز بشه این یعنی شکست ماکروسافت.

    ولی برای دوستانی که می‌گن متن‌باز و کپی لفت مخالف خلاقیته:
    متن باز چالشه، اگه خوب عمل نکنی، یه نفر یه گروه یا یه شرکت پیدا می‌شه که ایده‌ی خودش رو روی محصول تو پیاده سازی بکنه و سود بازار رو به سمت خودش بکشه.
    یعنی متن باز شرکت‌ها رو مجبور می‌کنه که هر روز بهتر باشن.
    اگه گوگل می‌تونه از طریق اندروید سود ببره، برای اینه که مجبوره تلاش بکنه سرویس‌های بهتری رو ارائه بده. مثل Google Now، جیمیل و چیزهای دیگه. وگرنه که شرکت‌هایی مثل سامسونگ به کمک اندروید محصولات خودشون رو می‌فروختن و خبری هم از سود برای گوگل نبود.
    این تلاشی که توی متن باز می‌طلبه، برای خیلی‌ها خوش‌آیند نیست.
    سرمایه دارها دوست دارن فقط پول رو سرمایه‌گذاری کنن و به راحتی بدون هیچ تلاشی، سود بازار رو درو کنن.
    اگه ماکروسافت نمی‌تونه محصولاتش رو متن باز ازائه بکنه، به خاطر اینه که هیچ پشتوانه‌ای برای برگردونن سود به سمت خودش نداره. (به قول یکی از توسعه دهندگان ویندوز که توی وبلاگش نوشته بود، اینجا اگه محصولی کار بکنه، دیگه کسی دنبال بهتر کردنش نمی‌ره، و اگه کسی دنبال بهتر کردن چیزی بره که داره کار خودش رو انجام می‌ده، بقیه اصلا بهش توجه نمی‌کنن. چرا؟! چون ویندوز انحصار بازار رو بدست گرفته، رقیبی نداره، تحدیدی وجود نداره، چرا باید بیخود تلاش بکنه؟!)

    اگر لینوکس نبود، گوگل نمی‌تونست بعد از ۲۰ سال که اپل و ماکروسافت در حال توسعه دادن سیستم‌عامل خودشون بودن، بیاد و طی چند سال محصولی رو ارائه بده که بتونه بازار رو دچار چالش بکنه.
    اگه لینوکسی وجود نداشت، ایده‌ی سیستم‌عامل اندروید هم برای همیشه خاک می‌خورد

    اگه KHTML نبود که اپل از روش WebKit رو توسعه بده و بعد گوگل بتونه بیاد با ایده‌ای نو، محصولی مثل کروم رو بده که باعث تغییر توی فایرفاکسی که یه زمانی کند بود و اینترنت اکسپلورری که یه زمانی از هچ استانداردی پشتیبانی نمی‌کرد بشه.

    همین دو سه روز پیش خبری خوندم از این که شرکتی به کمک رسپری پای تلاش کرده تا کامپیوترهای ساده‌ای رو برای کودکان طراحی بکنه که بتونن باهاش به راحتی برنامه‌نویسی یاد بگیرن.
    همچین محصولی مثل رسپری پای که فقط ۳۰ دلار قیمت داره، بدون وجود محصول متن بازی مثل لینوکس، فقط یه ایده‌ی خاک خورده باقی می‌موند. (فقط یه لحظه تصور کنید که رسپری پای ۳۰ دلار قیمت داره اون وقت لایسنز ویندوز حدود ۱۰۰ دلار قیمتشه)

    مشکل کسانی که با متن باز مخالف هستن اینه که فکر می‌کنن اگر ایده‌‌ای رو به وجود آوردی، دیگه باید بتونی تا آخر عمرت ازش پول دربیاری.
    یه موقعی میای می‌گی من زود‌تر این ایده رو دادم، پس باید بتونم از تلاش‌هام سود ببرم
    ولی یه موقعی هست یه نفر سنش اصلا قد نمی‌ده به اون دورانی که تو این ایده رو پتنت کرد.
    فرضا همین پتنت‌هایی که به پتنت‌های استیو جابز مشهور هستن، یه زمانی استیو این ایده‌ها رو داده بوده و خوب ایده‌های عالی هم بودن ولی فرض کنید یه بچه‌‌ای که اون موقع ۱۰ پونزده سالش بوده، سرش نمی‌شده که بخواد بیاد همچین ایده‌هایی رو مطرح بکنه و یا حتی پتنت بکنه.
    حالا اگه همون بچه برای خودش مهندسی شده باشه، و بخواد محصولی بسازه، باید بیاد به خاطر اون پتنت‌ها پول پرداخت بکنه به حکم این قانون که یه نفر دیگه قبل از تو این ایده‌ها رو پتنت کرده. (دادگاه هم که سرش نمی‌شه، که این بابا جان من، من اون موقع داشتم با اسباب‌بازی‌هام بازی می‌کردم، می‌خواستی بیام پتنت ثبت بکنم؟!)

  9. مسعود آموزگار:

    ۰۶ آذر ۱۳۹۲
    همایون جان خیلی جالب و خوب بود توضیحاتت. درسته شرکت هایی که از اول انحصارگرا کار کردن و سال‌های سال هست این رویه رو پیش بردن به سختی میتونن تغییر رویه بدن و شاید اصلا نتونن. این جریان باید ریشه‌ای به سمت اصلاح و بهبود بره و زمان زیادی هم نیاز داره.
    صحبت هات کامل کننده متن بود. ازت ممنونم.

ارسال نظر سریع



برچسب ها : , , , , ,